۵ درس بزرگ از مردی که بیخیال ۵۵,۰۰۰ بیت کوین شد!
چنانچه در فروردین ۱۴۰۰ بیش از ۳.۵ میلیارد دلار (بیش از ۱۰۰ تریلیون تومان!) در اختیار داشتید، چه میکردید؟! چنانچه متوجه میشدید که پیشتر چنین سرمایهای در اختیار داشتهاید، اما آن را با سهلانگاری از کف دادهاید، چه؟!
داستانی که در ادامه میخوانید، داستان جالب توسعهدهندۀ جوانی به نام مارتی مالمی (Martti Malmi) است که ۵۵,۰۰۰ واحد بیت کوین را بهراحتی بر باد داد. او در سال ۲۰۱۱ بیت کوینهایش را بهازای ۵ دلار فروخت؛ بیت کوینهایی که امروز حدود ۲.۵ میلیارد دلار ارزش دارند و در اوج قیمت بیت کوین (۶۴,۰۰۰ دلار) ارزش آنها به ۳.۵ میلیارد دلار هم رسید. اما، او درسهایی شنیدنی از این باخت عجیب به دست آورده است و نیت دارد آن را با سایرین به اشتراک بگذارد. چنانچه شما نیز مشتاق شنیدن داستان و تجربه او هستید، ادامه مطلب را با استناد به مقاله نویسندهای به نام نابیل الوانی (Nabil Alouani) در وبسایت مدیوم بخوانید. ادامه مقاله را از زبان نویسنده آن مطالعه میکنید.
مارتی مالمی یکی از اولین افرادی بود که بیت کوین استخراج کرد. چنانچه نمیدانید استخراج بیت کوین یعنی چه، به انجام تعدادی محاسبات روی رایانه شخصی بهمنظور حصول اطمینان از انجام صحیح تراکنشهای دیجیتال و دریافت پول دیجیتال بهعنوان پاداش، استخراج (mining) نقل میباشد.
هنگامی که بیت کوین کار خود را آغاز کرد، میزان این پاداش بسیار سخاوتمندانه بود. در آن زمان، شما برای هر مسئلهای که حل میکردید ۵۰ واحد بیت کوین دریافت میکردید و مالمی صدها مسئله حل کرده بود.
در دو سال اول پیدایش بیت کوین، یعنی سالهای ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰، این جوان ۲۰ ساله بهراحتی بیش از ۵۵,۰۰۰ واحد بیت کوین به دست آورده بود. حیف که او نمیدانست این کوینهای دیجیتال بعداً قرار است از طلا نیز ارزشمندتر شوند.
اکنون که این مطلب را مینویسم، هر واحد بیت کوین به رکورد ۶۵,۰۰۰ دلار نیز دست یافته میباشد. با این همه، در سال ۲۰۰۹ بیت کوین کمابیش رایگان بود.
در آن زمان، مالمی ۵,۰۵۰ واحد بیت کوین خود را در ازای فقط ۵ دلار فروخت. بهعبارت دیگر، چنانچه آنچه مالمی در سال ۲۰۰۹ فروخت را با ارزش رکورد کنونی بیت کوین محاسبه کنیم، او ۳۲۸,۰۰۰,۰۰۰ دلار فقط در ازای یک فنجان قهوه استارباکس پرداخت کرد! و متأسفانه، این فقط بخش کوچکی از چیزی بود که او از دست داد.
در سال ۲۰۱۰، مالمی وبسایت bitcoinexchange.com را اداره میکرد. برخلاف آنچه از نام وبسایت گویا، این وبسایت نه یک پلتفرم معاملاتی، ایضاً یک فاسِت (faucet) بیت کوین بود.
فاست که در لغت بهمعنای «شیر آب» است، به وبسایتی نقل است که به کاربران خود برای انجام کارهای بسیار راحتی همچون تماشای ویدیو، ثبت کامنت و بهاشتراکگذاری پستها در شبکههای اجتماعی، بیت کوین رایگان میدهد. مالمی ۱۰,۰۰۰ واحد دیگر از بیت کوینهای خود را نیز از راه این فاست به کاربران وبسایت خود هدیه داد و سود چشمگیری هم از این کار دریافت نکرد.
با این وجود یک سال بعد، اوضاع کمکم شروع به تغییر کرد.
قیمت بیت کوین که عملاً صفر بود بهیکباره به رقمی بین ۱۵ تا ۳۰ دلار رسید و مالمی را به این فکر انداخت که بالاخره کمی درآمد کسب کند. او ۱۰,۰۰۰ بیت کوین فروخت و آپارتمان شیکی نزدیک به شهر هلسینکی، پایتخت فنلاند، خرید.
سود حاصل از این معامله، مالمی را تشویق کرد تا اهداف خود را بیشتر دنبال کند. به همین دلیل، او در سال ۲۰۱۱ بلیتی یکطرفه به منیت ژاپن خرید که طبق آنچه از نام مستعار خالق بیت کوین، ساتوشی ناکاموتو (Satoshi Nakamoto) فکر میشد، ممکن استً سرزمین مادری بیت کوین بود.
در ژاپن، مالمی افزون بر یادگیری زبان ژاپنی، از صرافی امتی گاکس (Mt. Gox) نیز بازدید کرد که در آن زمان بهترین در نوع خود قلمداد میشد. مالمی که اکنون انگیزه بیشتری برای استفاده صحیح از حاویی دیجیتال خود داشت، درتلاش پسانداز بیت کوینهای خود برآمد.
اما متأسفانه، این تصمیم هم برای جلوگیری از بدشانسی مالمی کافی نبود.
در سال ۲۰۱۲، پسانداز دلاری مالمی تمام شد و او تصمیم گرفت که دوباره کارکردن را شروع کند؛ اما کار پیداکردن مالمی بیش از حد انتظار طول کشید. ازاین رو، این توسعهدهنده جوان بخش زیادی از بیت کوینهای باقیمانده خود را نیز با نرخ آن زمان که فقط ۵ دلار برای هر واحد بود، فروخت.
مالمی تا سال ۲۰۱۲، مجموع ۵۵,۰۰۰ بیت کوین خود را بر باد داد. بهتر است بدانید این میزان بیت کوین در آوریل ۲۰۲۱ ارزشی معادل ۳.۵ میلیارد دلار پیدا کرد. با اینکه او در ازای از دست دادن این کوینها، توانست یک آپارتمان بخرد و کمی ارز دیجیتال در کیف پول خود نگه دارد، اما این نتیجه با میلیاردرشدن خیلی فاصله داشت.
مالمی در یکی از توییتهای خود نوشت که از سود اندک خود راضی است و نیت دارد چند درسی را که آموخته ، با دیگران به اشتراک بگذارد. در ادامه، ۵ پیشنهادای که مالمی عرضه کرده است را مطالعه میکنید. البته من طبق بینشی که از سایر منابع به دست آوردهام، نکاتی را به این پیشنهادها اضافه کردهام و بهعبارتی آنها را تکمیل کردهام.
تعریف ارزش در حال تغییر است
یووال نوح هراری (Yuval Noah Harari) در تعریف پول نوشته است:
[پول] هر چیزی است که مردم مایل باشند برای نشاندادن ارزش سایر چیزها بهصورت قراردادی از آن استفاده کنند.
در حقیقت، دلار و بیت کوین هر دو نمایانگر «ارزش» میباشند. ماجرای غمانگیز مالمی نشان میدهد که ارزش مالی دنیای دیجیتال در حال پیشیگرفتن از ارزش مالی در دنیای واقعی میباشد. این گزاره را در خاطر داشته باشید.
پول بیشتر، زندگی بهتر!
همه ما موافقیم که این جمله مالمی درست است؛ اما دقیقاً به چه علت؟
روی اف باومایستر (Roy F Baumeister)، استاد روانشناسی دانشگاه کویینزلند استرالیا در ژورنال تخصصی «روانشناسی امروز» (Psychology Today) نوشت:
[پول] ابزاری همهمنظوره است، به این معنا که بیشتر شبیه یک منبع است تا ابزاری بهخودیخود. ازاین رو، پول باعث میشود فرد کمتر به کمک و همدردی دیگران یا تأیید اجتماعی آنها وابسته باشد.
ازاین رو، چه در زمرهٔ چهرههای منفور شبکههای اجتماعی باشید که از خودروی گرانقیمت خود عکس منتشر میکنند، چه یک ساعت ۴۲ میلیون دلاری احمقانه سفارش بدهید یا بخواهید بهترین زندگی را برای عزیزانتان مهیا کنید، در هر صورت پول به شما آزادی میدهد.
هرچه پول بیشتری داشته باشید، آزادی بیشتری خواهید داشت.
برای داشتن یک زندگی عالی، نیازی به ثروتمند بودن ندارید
در نگاه اول گویا پیشنهاد سوم مالمی با پیشنهاد دوم او مغایرت دارد؛ اما این طور نیست.
عبارت «پول بیشتر، زندگی بهتر» تا یک جایی کار میکند؛ اما از آن نقطه به بعد، دیگر پول بهتنهایی نمیتواند باعث خوشبختی انسانها شود. اینکه چه مقدار پول برای داشتن یک زندگی خوب کافی است، متغیری است که در شرایط مختلف و مناطق جفرافیایی مختلف فرق میکند. بهعنوان مثال، روانشناسان این عدد را برای آمریکا محاسبه کردهاند و دریافتهاند که ۹۵,۰۰۰ دلار درآمد سالیانه میتواند حس مطلوبی از رفاه و رضایت را در شهروالان این کشور ایجاد کند.
بهتر است بدانید که طبق گزارش پلتفرم «پالیسی ادوایس» (PolicyAdvice)، این میزان معادل متوسط دستمزد یک کارگر در آمریکمیباشد. ضمنا در این کشور، متوسط کمترین میزان دستمزد ۲۴,۰۰۰ دلار و متوسط بیشترین دستمزد برابر با ۴۲۳,۰۰۰ دلار میباشد.
بدیهی است که این اعداد و ارقام ثابت نیستند و میتوانند حتی از فردی به فرد دیگر هم متفاوت باشند.
شاید شما بیشتر از این بخواهید و شاید با کمتر از این هم راضی باشید. در هر صورت، نکته مهم این است که باید عدد مشخصی را انتخاب کنید و در جهت رسیدن به آن بکوشید؛ اما در عین اینکه رویاهایتان را دنبال میکنید، فعل «زندگیکردن» را فراموش نکنید.
فقط لحظهای فکر کنید که همین امروز خواهید مُرد. در این صورت، این همه پول به چه دردی میخورد؟!
هیچگاه پساندازکردن را فراموش نکنید!
سال ۲۰۱۲، یعنی همان سالی که پسانداز مالمی پیش از پیداکردن کار تمام شد، او ۱۰,۰۰۰ بیت کوین در اختیار داشت. با داشتن این میزان بیت کوین، او میتوانست اکنون مالک ۶۵۰,۰۰۰,۰۰۰ دلار باشد؛ اما تمام این ثروت از دست رفت.
انگیزه از بیان این موارد، بهیدککشیدن جملات خردمندانه و زیبا نیست؛ ایضاً عبرتگرفتن از تجربیات افراد میباشد. پس، بهتر است سخنی از سرمایهگذار معروف، وارن بافت (Warren Buffet) را نیز بشنوید:
آنچه را که بعد از خرجکردن باقی میماند، پسانداز نکنید؛ ایضاً اول پسانداز کنید و بعد هرآنچه را که باقی ماند، خرج کنید.
در بخش قبل پرسیدیم چنانچه امروز بمیرید، چه میشود. حال باید این سؤال را هم بپرسیم که چنانچه قرار باشد تا ۹۰ سالگی عمر کنید، چه سرمایهای در دست دارید؟!
هر اشتباه یک سرمایهگذاری است
داستان مالمی من را به یاد فیلمی با عنوان «۲۱» میاندازد. در این فیلم، دانشآموز باهوشی به نام بِن (Ben)، از نظر درسی شرایط لازم را برای ورود به مدرسه پزشکی هاروارد داشت؛ اما نمیتوانست شهریه ۳۰۰,۰۰۰ دلاری دانشکده را پرداخت کند.
او دو راه پیش رو داشت. راه اول این بود که در بین رقابت فشردهای که بر سر دریافت بورسیه وجود داشت، بتواند مدیر بخش بورسیه دانشگاه هاروارد را حیرتزده و بورسیه تحصیلی را از آنِ خود کند.
اما بِن هیچ امتیاز برتری در بین رقبا نداشت. به همین دلیل، او راه دوم را در پیش گرفت. بِن به گروهی از بچههای نابغه ریاضی پیوست که استاد تقلب در یک بازی شرطبندی بودند. آنها با همکاری هم، مبلغ زیادی پول نقد را از یک قمارخانه به سرقت بردند؛ اما خیلی زود و بهخاطر یک اشتباه، تمام پولی را که دزدیده بودند، از دست دادند.
چنانچهچه قمارباز جوان در نهایت با شکست روبرو شد، اما داستان عجیبوغریب و دیوانهکننده او توانست مدیر بورسیه تحصیلی را حیرتزده کند و راه او را به مدرسه پزشکی هاروارد باز کند.
درست مثل بداقبالی بن که بلیت رایگان به هاروارد را برایش به ارمغان آورد، من مطمئن هستم که ضرر مالمی نیز برای او تبدیل به سرمایهای باارزش میگردد؛ البته چنانچه تاکنون چنین اتفاقی نیفتاده باشد. ازاین رو: به هر اشتباه به چشم یک سرمایهگذاری نگاه کنید.
سخن پایانی
حتی فکر اینکه شخصی، چنین حجمی از ثروت را بهاین راحتی از دست بدهد، سخت و دشوار میباشد. بهاحتمال قوی خیلی از ما که هیچ نسبتی با مارتی مالی نداریم هم بعد از مطالعه این داستان، با او احساس همدردی میکنیم.
البته این مسئله شاید به این دلیل است که همه ما در زندگیهای خود، ازدستدادن را تجربه کردهایم. بهعنوان مثال، شاید ما هم بیت کوینهایی داشتهایم که آنها را در کف قیمت یا بهعلت نیاز مالی فروختهایم. حتی از فضای ارزهای دیجیتال هم که خارج شویم، ممکن است در زندگی خود دا راییهایی مانند پول و خانه خود را بهراحتی و به دلایل مختلف از دست داده باشیم.
مقالهای که مطالعه کردید، ۵ پیشنهاد از شخصی بود که بهجرأت میتوان گفت یکی از بزرگترین ضررهای تاریخ جهان را متحمل شده میباشد. شاید عملکردن به این پیشنهادها به ما کمک کند تا از اشتباهات مانند در زندگی خود آگاه شویم و دیگر آنها را تکرار نکنیم.
چکیده این ۵ پیشنهاد در این جملات خلاصه میشود:
پول بههیچوجه چیز بدی نیست! چه بخواهیم قبول کنیم چه نه، پول یکی از نیازهای طبیعی انسانها در جوامع امروزی است و کیفیت زندگی آنها را بهشدت تحتتأثیر قرار میدهد. ازاین رو چنانچه میخواهید در آینده زندگی راحتتری داشته باشید، سرمایهگذاری و پساندازکردن را فراموش نکنید. ضمنا به یاد داشته باشید که منظور از پول، تنها همین اسکناسهای کاغذی که در ذهن ما نقش بسته نیست. امروزه تعریف ارزش در حال تغییر است و چنانچه میخواهید از آینده جا نمانید، باید دیدگاه خود را درمورد پول بهروزرسانی کنید. با این وجود، «پولداشتن» با «ثروتمندبودن» فرق میکند. برای داشتن یک زندگی خوب، نیازی نیست که لزوماً ثروتمند باشید. همه این راهکارها و پیشنهادها برای این است که کیفیت زندگی خود را ارتقا بدهید و مسلماً منطقی نیست که بهدستآوردن پول، فرصت زندگیکردن را از شما بگیرد. و در نهایت اینکه از اشتباهات خود درس بگیرید. اشتباهات شما معلمهای فوقالعادهای میباشند. چنانچه شما هم شاگردان باهوشی باشید، میتوانید درسهای باارزشی از آنها بگیرید که هرجایی پیدا نمیشوند.